خام بودم پخته شدم..

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

شاید اگر...

شاید اگر...

یه جا هم بانو مهستی می‌فرماد که: غصه نخور زندگی رنگارنگه.. یه وقتایی دور شدنم قشنگه

خلاصه اینکه بعد دور شدن‌ها غصه نخوردن‌ها مراقب گلدون اطلسی باش یه وقتایی منتظر کسی باش. کسی که چشماش یه کمی روشنه شاید یه قدری هم شبیه منه...

در اخر هم اینکه قلب من اونجاست تو تنها نیستی...

خام بودم پخته شدم.....
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

وطنم دور است

وطنم دور است

مامان توی لالایی‌هایش میخواند

 "درخت غم به جانم کرده ریشه

به درگاه خدا نالم همیشه"

بعد میگفت "اخ وطن دوره وطن دوره وطن دور"

من ان ‌وقت ها نمیدانستم آغوش هم میتواند وطن کسی باشد...

من درختی هستم که دور از وطن ریشه در غم دارم..

چرا نمیدانستم مامان سرنوشتم را برایم لالایی می‌خواند؟؟

خام بودم پخته شدم.....
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

همین جور الکی الکی نمیرید

همین جور الکی الکی نمیرید می‌گویند مش‌جلال فوت کرده است. میوه فروش سر کوچه‌مان را می‌گویم. همانی که وقتی در مغازه کوچکش را باز میکردی چشمان قد ماشش لا به لای چروکهای صورتش انگار پوست میترکاند و جوانه میزد. بعد تو می‌ماندی بین انبوهی از گندیدگی بوی خام بودم پخته شدم.....ادامه مطلب
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

اما باشد

شمس گفت: اگر چه دلتنگی حقیقت نباشد،اما باشد! خام بودم پخته شدم.....
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

ناتمامی‌ های جنگ

ناتمامی‌ های جنگ جنگ‌های تن به تن در کنار همه بدی‌هایش یک خوبی دارد.آنهایی که توی میدان جنگ هستند می‌توانند به این موضوع امیدوار باشند که صلح می‌شود و یکی از دو طرف پرچم سفیدش را بالای خاک‌های خون‌خورده تکان می‌دهد و تمام. این امیدواری به سربازها،ج خام بودم پخته شدم.....ادامه مطلب
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

سوج کردن..

سوج کردن.. یک مش‌سکینه داشتیم توی کوچه‌مان، که هر وقت پیشش می‌نشستی و میپرسیدی چطوری؟میگفت خوبم فقط هنوز سوج کونه! سوج کونه یعنی میسوزد. این سوختن با آن سوختنی که مثلا با اب داغ و اتش و اینجور چیزها است فرق میکند. دیدی دست ادم که می برد یا به چیز د خام بودم پخته شدم.....ادامه مطلب
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

بیوه‌ها

بیوه‌ها بین کسی که انتظار می‌کشد با فردی که منتظر است تفاوت‌‌هایی وجود دارد. آدم‌های منتظر به نوعی دچار دلنگرانی و استرس می‌شوند و برای رسیدن به چیزی که می‌خواهند باید درنگ کنند.مثل صبح شدن،آمدن پاییز،رسیدن مسافر.شخص منتظر هیچ کاری مبنی بر تندتر کر خام بودم پخته شدم.....ادامه مطلب
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:24

ابری‌ام امروز..

ابری‌ام امروز..

چون صاعقه،
درکوره ی بی صبری ام امروز !
از صبح که برخاسته ام،
ابری ام امروز ...

شفیعی_کدکنی 

+انگار وقتی شاعر این شعر را می‌گفته، نشسته بود توی دلم، انگار از لا به لای دود و آتش وجودم این را سروده

+دل من باز خطا کردی، دمت گرم!

خام بودم پخته شدم.....
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 3:16

بهانه‌ها

می‌گویم جانان
امیدِ واژه‌های کال
جای انار برایت بغض می‌‌شکنم
بیا.

خام بودم پخته شدم.....
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 3:16

مهمان ناخوانده

مهمان ناخواندهاز موقعی که وقت خاراندن سرم، سر انگشتانم به برجستگی کوچکی بر خوردند و بعد از چند روز ور رفتن و امتحان کردن سر اینکه ایا جوش است یا نه..که البته بعدش هم مشخص شد که همان یا نه درست است.. حالا سر انگشتانم بازیچه تازه‌ای پیدا کرده‌اند هر لحظه می‌روند لای موهایم و وقتی مطمن می‌شوند هنوز همانجا است، با خوشحالی از بالای این برجستگی سر می‌خورند تا گردنم و باز از دوباره خوشحال می‌دوند رویش. می‌خواهم بگویم ما آدم‌های تنها، از هر آمدنی که ما را از تنهایی در بیاورد استقبال می‌کنیم. ولو اینکه یک غده باشد در سر.. به هرحال سر آدم دچار برجستگی‌ ناگهانی شود خیلی بهتر از این است که توی دل این اتفاق رخ دهد و تو بدانی اسم این برآمدگی، این بلندی دلتنگی‌ست. خام بودم پخته شدم.....ادامه مطلب
ما را در سایت خام بودم پخته شدم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1362hiiiis بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 3:16

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه